تفاوت بازیگری در تئاتر و سینما
از آنجا که ماهيت تئاتر در بازيگري و هويت سينما در تصويرپردازي است بـازيگر در تئاتر و کارگردان در سينما در بردارنده تمايزهاي عمده در اين دو هنر هستند. هدف اين مقاله بررسي تـفاوت هايهاي بنيادي بين بـازيگري در سـينما يا بازيگري فيلم و بازيگري در تئاتر است . بازيگر تئاتر اين تفاوت ها را با استفاده از حرکات گسترده و بازيگر سينما با تکنيک هاي فيلم برداري نشان ميدهد. ويژگي هاي بازيگري در اين دو هنر، به شيوه ي تطبيقي- مقايسه اي در زمـينه هاي متقابل مشخص شده است . نوع نقش پذيري و تاثير تماشاگران و برخورداري از امکانات پيشرفته و ابداع وخلاقيت بازيگر از موارد تمايز بين اين دو هنر ارزشمند است . اجراي موفق يک نقش سينمايي در جايي که بازيگر بايد نوسانات ظـريف شـخصيت دروني نقش را ارائه دهد، در نهايت مبتني بر مهارت هاي تئاتري است .با وجود اين ، در مقايسه با هنر نمايشي تئاتر، هنر تصويري- صوتي سينما توانست به يک سلسله امکانات و عوامل بياني مختص بـه خـود دست يابد که راه آن را به کلي از تئاتر جدا کرد و خود هنري مستقل شد.
تئاتر به عنوان هنري بسيار قديمي از زمان قرون وسطي پا به عـرصه وجـود گذاشت که سينما در قياس با آن هنري نوپا محسوب مي شود اما به دليل جذابيت آن وهجوم سيل عظيمي از مردم در زمان کوتاهي رونق فراوان يافت و اين باعث کساد در کارهنر تئاتر گرديد. امـا از طـرفي، گـروهي نيز به مخالفت با سـينما بـرخاستند و آن را ضدخلاق و ترويج دهنده ناهنجاري هاي رفتاري دانستند و در حقيقت نوعي جنگ ميان نهاد قديمي و جديد پديد آمد که در پايان به پيروزي سينما منتهي شد و آن را هـنري مـاندگار کـرد.
با نگاهي سطحي، فيلمهاي سينمايي داستاني شباهت نـزديکي بـه نمايشهاي تئاتر دارند که ريشه فيلمهاي تجاري سالهاي اوليه قرن حاضر را نيز بايد در همين امر يافت . اما سينما به عـنوان يک هـنر از چـند جنبه اساسي با هنر تئاتر تمايز دارد: سينما به نحوي بـا لقوه توان بصري دقيق و روشنتر هنرهاي تصويري را در خود دارد و همچنين ، قابليت روايي آن نيز از تئاتر بيشتر است .
سينما حضوري غـايب و تـئاتر حـضور زنده
با آنکه بسياري از منتقدان ، انتزاعي و غير واقعي بودن تصاوير بـر پرده سـينما را شگفتي عميقتر هنرهفتم دانسته اند با اين وجود، بر وجود توهم در تئاتر نيز تاکيد شده است . بـا اينحـال ، ماهيت سينما با وجود تصويري دو بعدي بر روي پرده سفيد توهم انگيزتر اسـت بـه طـوري که تصوير در آن حضوري غايب است و همه چيز در آن جنبه توهمي دارد: برجستگي عمق فضا، ماديت اشـيا و شـخصيتهاي فـيلم . تجربه نشان داده است که از تعدادي تصاوير که مدتي روي پرده سينما مي افتد توهم واقعيت رابـراي بـيننده ايجاد مي کند که ميتواند دقيقا يادآور رويا باشد.
سينما هنر غايب و تئاتر هنر حضور است و همه چيز در اين تناقض خلاصه مـي شـود اما اگر مجموعه عناصر ديداري و شنيداري را که کل نمايش تئاتر را تشکيل مي دهـند مـورد بـررسي قرار مي دهيم ملاحظه مي کنيم که اين عناصر در سينما هم وجود دارد متن ، صداپردازي، موسيقي، لبـاس ، دکـور، حـرکات ، بيان پيکر و بيان چهره آنچه که سينما کم دارد آزمون حضور است.
قدرت تاثير گذاري که در تـئاتر بـا حضور فيزيکي بازيگر صورت مي گـيرد بسيار بيش از سينما اسـت و بـه همين علت بود که در دوره کـلاسيک ، نـويسندگان تئاتر و يا نمايش نامه نويسان حق نمايش کارهاي خشونت آميز را بر روي صحنه نداشتند امـا در سـينما ماجراي صحنه هاي خشونت آمـيز بـه راحـتي و بي پروايي نوشته شـده و بـه تصوير در مي آيند. از آنـجا کـه تئاتر تاثيري واقع گرايانه تر دارد تماشاي اين صحنه ها با بازيگران زنده ، ذهن و روان تماشاچيان را بـيش از ديدن هـمان صحنه ها در سينما متاثر خواهد کـرد. ازاينـرو، مفهوم حـضور زنـده يکـي از موارد مهم تمايز مـيان تئاتر و سينمااست و اين در حالي است که در انگلستان تئاتر را “تئاتر زنده ” مي نامند در حالي که سالن سينما را “کـافي از تـصاوير” خوانده اند.
تفاوت تکنيک بازيگري در سينما و تئاتر
تکنيک به روش هاي علمي بـرآمده از تـکنولوژي گفته ميشود که براي ساخت بخش اجرايي يک اثرهنري به کار گرفته ميشود و نيز دربرگيرنده روش هاي رفتاري و گفتاري در اجراي يک نمايش است . براي رسيدن به تکنيک مناسب در نمايش ، بازيگر بايد مدت زمـان طـولاني به تمرين بپردازد ابتدا به بحث و گفتگو پيرامون نقش خود مي پردازند پس از آن تمرين روي صحنه آغاز ميشود. تمام کوشش بازيگر در طول اين مدت در اين است که عميقا در قالب نقش خود فرورود و اين تـلاش هـنگامي نتيجه بهتر خواهد داشت که کار تمرين با لباسي مناسب شخصيت نمايش همراه باشد.
گرچه کار صحنه يک نمايش مي تواند دربرگيرنده ي مفهومي کامل از نمايش باشد اما تاثير تماشاگران نـبايد نـاديده گـرفته شود. تماشاگرخود عضوي از نمايش اسـت و عـکس العـمل او در نحوه کار بازيگر تاثيرمستقيم دارد در حالي که در سينما، تماشاگر مي تواند حضور آني و مستقيم نداشته باشد باشد.
در سينما تماشاگر هنگامي تماشاي فـيلم شـرکت يکـ جانبه دارد يعني واکنش در کار نميباشد حال آنکه در هـنرهايي هـمچون موسيقي و نمايش تئاتر واکنش هايي که در زمان اجراي اثر به چشم مي خورد دو جانبه است .
تکنيکهاي بکارگرفته شده در تـئاتر و سـينما از جـنبه نوع نمايش و تهيه نيز متمايز باشند. در کارهاي سينمايي فيلمبرداري از بـازيگران و نقش آفريني آنها ابتدا بدور از نگاه تماشاگران در پشت صحنه انجام مي گيرد و اگر حتي تماشاگران را همان هيئت فـني خـود فـيلم در نظر گرفته شود بازهم به نسبت شمار تماشاگران يک تالار نمايش بـسيار انـدک هستندو ايجاد هر گونه مشکل در بازي يک نقش با سهولت و آرامش روحي بيشتري از طرف بازيگر قابل مـرتفع شـدن خـواهد بود. در حالي که در تئاتر دقت و ظرافت احساسي و رفتاري بازيگر از حساسيت بيشتري بـرخوردار بـوده و مـهارت بسياري را از طرف بازيگر تئاتر مي طلبد.
نتيجه گيري
آنچه که از نظر دور نمي ماند آن است که تئاتر و سـينما داراي ويژگـي هاي متفاوت و نيز برخي اشتراکات هستند. بازيگري در اين دو هنر از جهاتي مشابهت هايي دارنـد امـا بازيگري در تئاتر به نسبت سينما احتياج بـه اسـتعداد و قـدرت خلاقيت بيشتري دارد که در آن بازيگرمي بايست بـا پشـتکار فراوان ، با هر حرکتي توانايي بازآفريني داشته باشد. همان گونه که تئاتر نـسبت بـه سينما مزايائي دارد سينما نيز بـه نـوبه خود از امـتياز ات ويژه اي نـسبت بـه تئاتر برخوردار است . يکي از مزاياي سـينما بـهره مندي از تکنولوژيهاي نوين تصوير برداري است که از طريق آنها ميتوان برخي مـشکلات نـقشي بازيگر را اصلاح و يا تاثيرگذارتر کرد. علاوه بـر اين ، افزايش تعداد تـماشاگران سـينما و در نتيجه شهرت سريع بازيگران آنـرا هـم ميتوان جزو امتيازات اين هنر به حساب آورد. تکنولوژي نوين اين امکان را فراهم آورده است که در سـينما بـا استفاده تکنيک درشت نمايي چـهره بـازيگر مـيتوان تاثيرات احساسي او را حـتي از راه دور بـه نمايش گذاشت اين امتياز بـاعث مـي شود تا کار بازيگر فوي تر و ارزنده تر انجام گيرد در حالي که تئاتر بـه بـازيگر امکان مي دهد تا نيروي خـلاقه اش را بـسنجد به احـساس و درک کـامل بـرسد سينما تکنيک بازيگر را درخـشان تر جلوه گر ميسازد و به او ميآموزد که چگونه از تمامي احساسش کمک بگيرد و تا چه انـدازه قـدرت تخيل خود را ارتقا دهد.